آرام نباشیم

آرام نباشیم

آرام نباشیم

با کفـش نیاییـد روی فرش ِ دلـــم ...

مــا روی این دل ... نمـاز میـخوانیم . . .!!!

===========================

اللَّهُمَّ إِنّا نَشْکُو إِلَیْکَ فَقْدَ نَبِیِّنا وَغَیْبَةَ وَلِیِّنا

وَشِدَّةَ الزَّمانِ عَلَیْنا وَوُقُوعَ الفِتَنِ بِنا

وَتَظاهُرَ الأَعْدآءِ عَلَیْنا وَکَثْرَةَ عَدُوِّنا

وَقِلَّةَ عَدَدِنا

چنــد بغــض و یکــــ گلــو ؟...


===========================

نسـل من افسـران سپـاه " مـــღـــاه" هستند , فداییان حضرت ماه در خطّ مقدم اینترنت
شعـار ما این است " هـر وبـلاگ , یک سنـگر "
ما در این فضای مجازی هم حسینیه ای به نام حاج همت و پادگانی به نام "دو کـوهه " ثبت خواهیم کرد
آری مرتضی !
شهادت زیباسـت اما مثل مـرد پای بیرق انقلاب ایستادن از آن هم زیباتر است
شـهادت در رکاب خمـینی زیباست اما خون دل خوردن برای خامنه ای از آن هم زیباتر است
سید شهیدان اهل قلم لقبی زیباست اما "افسـر جـوان جنـگ نـرم" از ان هم زیبـاتر است ...

نه ده / 355

کلمات کلیدی
محبوب ترین مطالب
آخرین نظرات

Upload Music

۱۰ مطلب در فروردين ۱۳۹۳ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

حضرت خیرالبشر رسول الله (صلوات الله علیه) می فرماید:

حتی بچه‌های سقط شده را هم نامگذاری کنید،

چون در روز قیامت که مردم را به اسم می‌خوانند،

بچه های سقط شده به پدرانشان اعتراض می‌کنند که چرا برای ما اسم نگذاشتید؟!

پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) خودشان،

نام آخرین فرزند فاطمه زهرا (سلام الله علیها) را قبل از تولّد، محسن گذاشت،

که البته در ماجرای هجوم به خانه آن حضرت، سقط و به شهادت رسید ...


خسروى‏، موسى، احتجاجات، ج‏2، ص: 108، اسلامی


 یا محسن بن علی(ع)




  • ریحانه ...
  • ۱
  • ۰

التماس دعا ...


ایـــ قــبر پـنـهانــ تو در قلبــــ همــه

امــّــ اَبیها

دلـ  مثل پهـلویـت شکـستـه فــــــاطـــمه (س)



  • ریحانه ...
  • ۰
  • ۰

برای دلم ...

صبح بود

ساعت تقریبا 8 

هوا ابری بود و باد سردی احوال ما را سوزناک تر کرده بود

باید از کوچه هایی میگذشتی تا به ایستگاه برسی

کوچه اول را رد کردی

به دوم که رسیدی , چند پسر جوان را دیدی که با فاصله از هم ایستاده اند

یقین منتظر کسی یا چیزی بودند

کوچه خلوت بود

از جلویشان که رد می شدی صدای خیره شدنشان را که می شنیدی

دلت را باید بند به خدا میکردی !

چند قدم که می گذردی , یکی گفت : "چطوره سه نفری بریزیم سرش ؟ کاری نمیتونه .. "

دلت که هرّی ریخت , گوشهایت هم انگار کاراییش را از دست داد !

از کلیدی که از اسرار تلویزیون یادگرفته بودی استفاده کردی

آیت الکرسی خواندی و قدم ها را با شتاب بیشتر برداشتی !

ظهر که از حرم برگشته بودی و استراحت می کردی با خودت گفتی :

"کــاش کوچه ما هم علی خلیلی داشت "





  • ریحانه ...
  • ۰
  • ۰




همه جا را سپردم دنبال وصیتنامه‌اش گشتند.

حتی توی وسایلش که در سوریه بود؛ اما وصیتنامه‌ای در کار نیست انگار.

تنها چیز مکتوبی که از او موجود است، همان نامه‌ای است که برای همسر معزز خود نوشته که منتشرش کردم.

اما دوباره محض اطمینان، چند روز پیش از همسر معززش در مورد وصیتنامه سؤال کردم فرمودند:

یکبار در خانه صحبت وصیتنامه شد، به پوستر «حاج همت» روی کمدش اشاره کرد و گفت:

«وصیت من این است»

روی این پوستر که هنوز هم آنجاست، نوشته:

«با خدای خود پیمان بسته‌ام تا آخرین قطره خونم، در راه حفظ و حراست از این انقلاب الهی یک آن آرام و قرار نگیرم


احمدرضا بیضایی برادر شهید محمودرضا بیضایی


+بعداز سرچ اقای شاهبداغی ,ظریف و... رسیدیم به شهدای مدافع حرم

سرچ اول "شهید محمودرضا بیضایی "

برادر ایشون +همرزمهاشون همگی تو فیس بوک عضو هستن !

و سوال من از برادرشون هنوز بی جوابه :

آیا شما که برادر این شهید بزرگوار هستید , تو کدوم شبکه ی اجتماعی دیگه عضوید ؟

می دونید چقدر مشتاق هستن برای گفتن از محمودرضا ؟

+خیلی خیلی خوشحالم که می تونم خاطرات ایشون رو بخونم

و با همرزمهاشون گفتگو کنم

شاید بشه گفت تنها مزیت فیس بوک همین باشه ...-برای من -


 برادر ایشون +کوثر (دخترشون)
راهپیمایی 22 بهمن 
  • ریحانه ...
  • ۱
  • ۱


عزت الله سحابی از چهره های ملی مذهبی می گوید: 

(در اواخر دهه 60) ما به آقای هاشمی نامه اعتراضی نوشتیم.

اعتراض ما به آقای هاشمی این بود که اولاً اوضاع اقتصادی کشور بسیار خراب است.

فقر و اختلاف طبقاتی بسیار فاحش است.

دوم اینکه وضع سیاست خارجی ما به گونه ای است که ما در انزوای کامل قرار گرفته ایم و همه دنیا با ما مخالف هستند.

در رابطه با این نامه، 23 نفر را بازداشت کردند که یکی از آنها من بودم ...

بعد از دستگیری ها، در کمیسیون برنامه و بودجه مجلس، چند تن از نمایندگانی که مرا

می شناختند،به آقای هاشمی اعتراض کردند که چرا عزت الله سحابی را گرفتی؟ 

آقای هاشمی پاسخ داده بود: «رویش زیاد شده بود، می خواستیم رویش را کم کنیم»....


»»»(روزنامه فتح- چهارشنبه 2 بهمن 1378- شماره 49- صفحه 6)





  • ریحانه ...
  • ۰
  • ۰

علی خلیلی هم شهید شد ...


به قول دوستی :

برای پیدا کردن ضارب یک بدن ساز , کم مونده بود خودِ ریاست جمهوری حکم بده

ولی برا این بسیجیایی که از جونشون برا حفط مرزهای دینی و اعتقادی لله میگذرن , کمترین توجهی ندارن !

آقا علی خلیلی بزرگوار , 

سنگینه ولی میگم

خیلی وقته به شما بسیجی تندرو اطلاق میشه!

رفتارهاتونو بر این مبنا گذاشتن !

می تونستید آرام و بارعایت کمی اعتدال در خشم , وقتی تعرض به ناموس مردم رو دیدید, تنها به تذکر لسانی اکتفا کنید !

کاری که همه نه (!) اغلبشون می کنن !

اونم اگه شرایطو مساعد ببینن واحتمال ندن خطر متوجه خودشون بشه !

آروم میگم بین خودمون بمونه:

همه ذره ذره آب شدنتونو دیدن , ولی الان دارن برا تشییعتون آماده میشن !




کاش اون ناموسهایی که برا دفاع ازشون , از جونتون مایه گذاشتید , بدونن شما کم کاری اونها رو جبران کردید !

مدیونشون کردید به عقایدتون !

برای ما دعا کن آقا علی ,

دعا ....

  • ریحانه ...
  • ۱
  • ۰

چشم های خردلی ...



اولین بار بود که بلندگو دست می گرفتم

امام جماعت که اقامه می گفت بلندگو همراه دست و پایم می لرزید و تف و لعنت می فرستادم

به قد کوچک و جثه لاغرم که مرتب برایم دردسر ساز بود

شاید اگر دهنی بلندگو را می گذاشتم روی سینه ام , جمعیت صدای ضربان قلبم را می شنید

رکعت اول را با بدبختی تمام کردم ,

توی رکعت دوم حمد و سوره تمام شد, با صدای بلند گفتم "الله اکبر , رکوع "

دیده بودم مکبرها "الله"را می کشندتاجذاب تر شود ,

یکباره دیدم امام جماعت دستهایش را بالا برده وقنوت می خواند

هول شدم ,خجالت کشیدم ,بلندگو را به دهن نزدیک کردم و

این بار بدون لحن و کشیدگی عادی مثل حرف زدن معمولی گفتم :

"آقا ببخشید اشتباه شد , قنوت "

خیلی ها توی نماز زدند زیر خنده ,

خجالتم بیشتر شد ,بلندگو را گذاشتم روی زمین و فرار کردم...


چشم های خردلی /93
 خاطرات جانباز شیمیایی  اسماعیل جمالی

  • ریحانه ...
  • ۰
  • ۰

نامیرا ...



یک روز آقای شجاعی به من زنگ زد و گفت بیا دفتر کارت دارم.

رفتم و ایشان تعریف کرد که: «من کتاب شما را با یک سری از کتاب‌های «متون مفاخر»

در جلسه‌ای به آقا دادم. هفته‌ی بعد که برای جلسه‌ی دیگری خدمت ایشان رفتم،

ایشان تمام کتاب‌ها را خوانده بودند و نظرشان را راجع به تمام کتاب‌ها گفتند.

راجع به «نامیرا» هم فرمودند که کار بسیار خوبی است؛

نگاه درستی به عاشورا دارد و جذابیت داستانی دارد.

دو صفحه از کتاب را که خواندم، احساس کردم داستان جذابی دارد و ادامه دادم.»

این برای من خیلی شیرین بود.

بعد هم شنیدم که رهبر انقلاب به نمایشگاه کتاب هم که رفته بودند، گفته بودند کتاب را خوانده‌اند.

روز دیگری آقای جلیلی به من زنگ زد و گفت: در یک جلسه‌ای آقا فرمودند

«هر کسی می‌خواهد فتنه‌ی اخیر را بشناسد، این کتاب را بخواند.»

این جذاب‌ترین بازخوردی بود که من نسبت به این کتاب دارم.


منبع


پ ن : کتاب خوبیه , دیگه فک کنم لازم به گفتن نیست 

بخونیدش !

داستان مربوط به "ربیع"جوانی هست که پدرش در شام به جرم سب نکردن امیرالمومنین درمسجد شام,دردم کشته شده

و با وجود وصیت پدرش که هرگز به شام نرو , ....

20-30صفحه پایانی کتاب زیبای این کتاب رو دو چندان می کنه ...

  • ریحانه ...
  • ۰
  • ۰

توصیه ...



در سورهٔ نساء می فرماید،

 «الَّذینَ یَتَّخِذُونَ الْکافِرینَ أَوْلِیاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنینَ  أَیَبْتَغُونَ عِنْدَهُمُ الْعِزَّةَ»،

سوراخ دعا را گم کرده!

آنهایی را که میآیند کافرین را به عنوان دوستان خودشان میگیرند

نه مؤمنین را

ومیخواهند از این راه برای خودشان عزت درست کنند

«اَیَبْتَغُونَ عِنْدَهُمُ الْعِزَّة؟»



شما خیال کردهاید اینها میتوانند به شما عزت بدهند؟

«فَاِنَّ الْعِزَّة لله جَمیعاً»

بلافاصله می گوید: اشتباه کردی،

تو باید بروی سراغ منبع عزت.

عزت دست خداست...

  • ریحانه ...
  • ۱
  • ۰

زندگی اسلامی

عشق رو هم باید از علما یاد گرفت 

نقل شده که از علامه حسن زاده آملی پرسیدن :

چرا همسرتون رو تو خونه دفن کردید؟

 گفتن: اینطوری بیشتر میتونم بهشون خدمت کنم ...



  • ریحانه ...

next next
/div